نظر از: مهدی [عضو]

مهدی

بعضی جاها اینطورین!!!
نمی دونم چرا ولی حس زندان دارم!!!

_____

پاسخ قلم:

بله دقیقا. من فکر میکنم بخاطر خود افراد یعنی صاحب خانه و اعتقاداتشونه
من خونه دوستان لاییک اصلا نميتونم طاقت بیارم بنظرم بخاطر اغتقاداتشون

1395/09/05 @ 18:25

نظر از: لبخند لبخندی [عضو]

لبخند لبخندی

سخته ولی شدنی هست

____

پاسخ قلم :

بله هیچ غیرممکنی وجود نداره :)))) لبخندجاااانم

1395/09/04 @ 22:46

نظر از: لبخند لبخندی [عضو]

لبخند لبخندی

لطفاً هیچ وقت متنفر نباش :)

____

پاسخ قلم :

نميشه لبخندی :)

1395/09/04 @ 18:50

نظر از: ارغوات [بازدید کننده]

ارغوات

معمولا اون خونه ها برای ادم خاطرات خوبی ندلشته که این حس رو به وجود میاره. من م با بعضی خانه همینگونه م. و رفتن بهش هم لازمه یعنی نمی شه نرفت.

_____

پاسخ قلم :

برای منم همینطوره ارغوان نمی تونم نرم. اما رفتنی هم حالم را بد میکنه آزارم میده

1395/09/03 @ 23:56


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده