نظر از: مهدی [عضو]

مهدی

ببخشید مصافحه یعنی دست دادن، فکر کنم منظورتون معاشرت هستش …

1396/07/28 @ 09:45

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

عه! من فکر کردم به معنای هم صحبتیِ، رسما شدين ویراستار من :) ممنونم :)))

1396/07/28 @ 11:31

نظر از: بق بقو [بازدید کننده]

بق بقو

تو اون زمان و تو اون سن چه دوستان خوبی داشتی :)

شاید اگر فروزان رو ببینی بشناسیش … اما برعکسش شاید یکم سخت باشه آخه تو رشد کردیو بزرگ شدی

1396/07/26 @ 13:11

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

اوهوم :)
فروزان را هنوز دارم. اما محمد را نمیدونم الان فکر کنم باید سی و هشت نه سالش باشه ، آره شاید اگه ببینم کمی معذب باشم و رسمی برخورد کنم اما واقعا خوشحال میشم :)))

1396/07/26 @ 13:23


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده