نظر از: مهدی [عضو]

مهدی

چقدر بقیه راحت قبول کردن که گردنبند مادربزرگ مال شما باشه و شمام راحت پسش دادید.. عجیبه!

1396/08/04 @ 21:27

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

فارغ از این گردنبند خیلی از وسایل آنتیک و قدیمی خاندان به من تعلق پیدا کرده :))) نهایت اعتراض بقیه اینه که به شوخی دو تا نامرد به ریشم ببندن وگرنه خیلی اهل دعوا نیستن که چرا به اون دادید به من نه! همه میدونن من شیفته داشتن وسایل قدیمی هستم. اما در مورد این گردنبند میزان قبول کردن را واقعا نمیدونم در چه حد می شد. به هرحال فعلا که برای من نشده ولی اگه مادر بزرگ با رضایت خودش بهم بده قطعا کسی حرفی نداره چون مالک اونه و صاحب اختیار هرجور که دوست داره رفتار کنه… مثل بقیه وسایل قدیمی که برای من شده.
پسش دادم چون حس سواستفاده بهم دست داد. دوست نداشتم از محبتش سو استفاده کنم…

1396/08/05 @ 14:05


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده