“هوالمحبوب”
خریت که شاخ و دم نمی خواهد !
همین که مدتها برای کسانی که قدر نمیدانند سواری بدهی خودش خریت است !
همین که یک عده دلسوزی و مهربانیت را بگذارند پای ساده لوحیت و تو چشم و گوشت را
ببندی خریت است!
همین که یک عده تو را پله ای برای رسیدن به منافع خودشان کنند تو خودت برایشان خم
بشوی خریت است !
خریت یعنی همین الان ما !
همین جایی که ایستادیم . . .
همه ی این آدم ها هیچوقت برنمیگردند بگویند فلانی را ما مسبب کندی و عقب ماندنش
شدیم هیچوقت نمیگویند بخاطر انجام کارهای شخصی ما بود که انقدر درجا زد . . .
همین ها به وقتش میگذارند خوب در مقابل چشمانشان بیوفتی پوزت به زمین مالیده شود
بعد با افتخار و منت برایت دست دراز کنند تا بلندت کنند !
همین ها همین هایی که با لفظ زبان نگرانی نشان میدهند به خداوندی خدا هیچوقت
هیچوقت قلبن از موفقیتت خوشنود نمی شوند . . .
آدم باش و بفهم بفهم و دست از این حماقت ها بکش
دوست دارم فریاد بزنم دوست دارم داد بزنم، دوست دارم زمین و زمان را به هم بدوزم
دوست دارم تک این افراد اطرافم را پرت کنم از زندگی ام بیرون
خسته شدم ، می فهمی خسته شدم !!!!
خدایا چرا نگاهت را عمیق تر نمیکنی ! کی بدی کردیم به کسی کی کسی دست کمک دراز کرد
دستشو رد کردیم ، کی بدی کسی را خواستیم کی ؟! چرا تمام نمیکنی راحت شیم چرااااا