نظر از: مهدی [عضو]

مهدی

تقصیر خودمم بود منم داشتم بازی رو می دیدم و فکر می کردم که سر آشپزه اون پشت شلوغه از بس سفارش می بردن

______

پاسخ قلم :

احسنت (خنده از ته دل)

این فوتبال چی داره آخه !!!!!

1396/01/08 @ 22:49

نظر از: لبخند لبخندی [عضو]

لبخند لبخندی

ماشاءالله چه سوتی هایی دادی ؛)))

____________

پاسخ قلم :

آره لبخند پاک آبروریزی دارم میکنم :/

1396/01/08 @ 20:04

نظر از: مهدی [عضو]

مهدی

:)

خوبه من از دانشگاه برمی گشتم خونه هوس همبرگر کردم. یه جا رفتم و یه همبر و سالاد و نوشابه سون آپ سفارش دادم. سالاد و نوشابه رو داد بنده خدا داشت فوتبال میدید یادش رفت ساندویچو بیاره.
یه نیم ساعتی موندم تا دوباره یادش بیارم و یادآوری کنم که واس چی اونجام و چی می خوام!!! البته من چیزی بش نگفتم!!! هر وقت از اونجا رد میشم یاد این خاطره م میفتم.

___________

پاسخ قلم :

چرا نگفتید !!!!!! من گذشت زمان برام مهمه ، البته منم چیزی نگفتم فقط بیصدا لب زدم گیج ! همین که به لطف پروردگار همزمان برگشت و

دید ! :/

1396/01/08 @ 17:46


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده