“هوالمحجوب”
باید اقرار کنم که این ماه، مزخرف ترین ماه تولدی بود که توی عمرم داشتم. پر از استرس
پر از ناکامی. پر از نگرانی و هزار غم و اندوه که بیخود و باخود روی سرم هوار شدن.
لج کردن با خودم. تصمیم های عجیب و غریب. بریدن و رها کردن. و هزار هزار چیزهای
عجیبی که تجربه کردم. علی الحال نمی دونم قصه چیه. ولی امیدوارم حداقل پایان این ماه
که برام به اندازه یک سال گذشته با خیر و خوشی باشه.