“هوالحبیب”
و دعوت شدیم، و دعوت شدیم، و دعوت شدیم
کاملا غیر منتظره!
“هوالحبیب”
له شدن تو بغلت!
ماچ شدن های سفت و محکم!
دست دادن و فشار دادن دستا!
به شوخی گردن گرفتن و موهامو پریشون کردن!
خفه شدن تو بغلت به حد ذوب شدن استخوان ها!
از تهِ دل موقع دیدن هم بـَــــه گفتنُ!
کنارت فیلم دیدن و یهو بغل کشیدنت!
کشتی گیری های یک دفعه ای!
خنده هایی که از صدای دوتامون قاطی شده!
لپمو کشیدن و گفتن: چطوری دختر؟
همه و همه را دوست دارم …
به جون می خرم تمام شوخی های سفت و مردونه تو…
+ عااااشــــقـتـم، همین :)))
+ روز پدر مبااااااارک، سایه اشون رو سرمون باشه همیشه ان شاء الله
” جانِ من از آن تو، جان تو درمان من”
“هوالمحجوب”
گاهی دستت را می گیرد، لبخند می زند. کشان کشان می برد و مهمان خودش می کند.
از این خوشی و سرمستی منگ می شوی، گاهی هم مست!
خوشی زیر دلت می زند. دقایق از کف می رود. به آخرین لحظه که می رسی. به خانه که
می رسی. نه خواب داری، نه قرار داری، و نه آرامش!
انگار یک چیز را گم کرده ای. یک چیز سرجای خودش نیست. در خانه قدم می زنی، جای
خلوت پیدا می کنی. باز هم آرام نمی گیری…
شاید انگار دوباره قصه ی جدا شدن تکرار می شود، و یا اصلا شاید می دانی تکه ای از
وجودت دوباره در حال جدا شدن است. انگار قصه ی تبعید دوباره رقم می خورد.
نمی دانم. نمی دانم، هر چیزی که هست، قلبت را فشار می دهد.
+ رفتید اعتکاف، دعا کنید. برای همه!
++ حسابی بی توفیقم. حسابی گند زدم.
“هوالمحبوب”
می دانم خوب نیستی!
می دانم آشوبی…
این را از تک تکِ جملاتِ کوتاهی که استفاده می کنی،
می فهمم…
می فهمم وقتی استیکرها جای کلمات را می گیرند یعنی حتی زبانت
هم حوصله ی شرح قصه را ندارد.
هیچ کاری از دستم بر نمی آید جز دعا برای آرامشت.
دلت آروم باشه رفیق من…
+ بخند، از اون خنده هایی که وقتی کنار همیم همه از شادی و صدای قهقهه هامون
لبخند رو لباشون می شینه…
++ می دونی دوست دارم، می دونی می دونی می دونی
“هوالمحبوب”
خیلی دوست دارم برم اعتکاف، خیلی زیاد…
ولی گمون نکنم بشه!
“هوالمحبوب”
دوست پیغام داد تا براش از سایت بلیط چک کنم. کم مانده بود شاخم در بیاد! همه ی بلیط ها
دو الی سه برابر شده بودن! دو الی سه برابر…
چه خبره!؟
واااااقعا چه خبره!!!!؟؟؟
حالا چون تعطیلات عید شده باید بدوشید.
پ.ن: اولین بار بود که از ته ته دلم گفتم خاک برسرتون!!!
بعدا نوشت: به خط اول دقت کنید"کم مانده بود شاخم در بیاد!” آخرتِ جمله اس. یعنی
من شاخ دارما! منتها توعه می خواست با شوک در بیاد بیرون(خنده) اصلا حیفه اصلاحش
کنم. بمونه کمی بخندیم.