“هوالمحبوب”
در اینستاگرام آقایی هست که از شغلش و خوردنی هایی که در شرکت می خورد و
کارمندانی که هستند عکس میگذارد. عکس هایش را دوست دارم .
ولی چیزی که برایم جالب است شخصیت های همکارانش است .
مثلا اینکه نام هایشان را چه اقا چه خانم کوچک صدا میکنند . گاهی دستهای یک
خانم را میگذارد که ناخن کاشته و کمی تپل است بعد نام آن شخص را گذاشته
توپولو !
صفحه اش هم کاملا باز است و هر کسی میتواند دیدن کند یعنی قطعا خود آن فرد
هم می تواند به صفحه اش مراجعه کند .
تازه خانم متاهل هم هستند . برایم جالب است کسی که در فضای مجازی نامش را
گذاشته توپولو قطعا در بیرون هم همین صدایش میزند !
با خودم فکر میکردم هیچوقت نمی توانم اجازه بدهم یک آقا از دستانم عکس بگیرد
و در فضای مجازی اش به اشتراک بگذارد .
این راحتی بین همکارها کمی ناهضم است !
من این راحتی را قبلا دیده بودم . وقتی یکبار از مقابل بیمارستان رد می شدم برای
خواهر و همکارانش از آن بستنی های معجونی که دوستداشت خریدم و بدون اینکه
اطلاع بدهم بردم بخش تا سوپرایزش کنم .
در بخش اتفاقا پزشکان جمع بودند و داشتند صحبت میکردند . پزشک اقایی بود که
روی تمام خانم ها اسم گذاشته بود یادم است به خواهر میگفت خاله ریزه !
کسی هم اعتراضی روی این نام گذاشتن ها نداشت .
من هم از این قضیه مستثنا نیستم شاید عیب بزرگ من این باشد که گاهی با اقایانی
که خیلی ارتباط دارم کمی راحت میشوم البته این راحتی دلیل بر حرف زدن نارسمی و
بگو بخند نیست . راحت میشوم یعنی بدون رودربایستی حرفهایم را میزنم و گاهی هم
لبخند میزنم که متاسفانه این لبخند زدنم هیچ وقت ترک نمیشود.
ولی هیچوقت با این راحتی کنار نمی ایم اینکه یک اقا نام کوچک من را صدا کند و یا
اسم رویم بگذارد برایم قابل هضم نیست و قطعا واکنش نشان می دهم .
درست مثل همان شخصی که در گفت و گوی خصوصی آنهم برای کاری مرا عزیزم و جانم
صدا کرد و سریع گارد گرفتم برایم هم اصلا مهم نیست که اینجور مواقع فکر کنند یک
فرد امل و یا چه می دانم متهجری چیزی باشم .
دوست ندارم چهارچوب یک چیز خراب بشود . چهارچوبی که خیلی خطرناک است .
این راحتی ها کار دستِ آدم می دهند .
درست مثل همان بنده خدایی که با همکار خانم خود دوست شده بود و این وسط
همسر بیچاره اش نمی دانست چه کار کند ، آخر هم خودش را به آن راه زده و صدایش
را در نمی آورد و مدام تحقیر های همسرش را می شنود و دم نمی زند !
برای چه !؟ چون نمی خواهد این زندگی بپاشد !
کدام زندگی نمیدانم !!! زندگی که تنها با یک مصاحبت جنس مخالف همسرش را فروخته
و انقدر راحت تحقیرش میکند ایا زندگی است !!!!! نمی توانم بگویم مرد هرزه است نه
تا خانم حرکتی نکند مرد نمی تواند کاری بکند هر دو طرف مقصرند .
ولی این راحتی ها که بعضا حتی به درد و دل هم می رسد خطرناک ترین وجه یک
حوزه کاریست .
حالا بعد از فروپاشی یک زندگی مدیر فهمیده اند تا اقایان و خانم ها را جدا بکنند به چه
درد می خورد ؟ وقتی یک زندگی انقدر بی رنگ و رو می شود واقعا به چه درد میخورد !
من اگر جای آن خانم بودم یک لحظه هم تعلل نمی کردم ، دیگر آن زندگی زندگی
نیست . مردِ خشک بی روح بدون احترام گذاشت به زن . . . مگر می شود تحمل کرد !
مگر میشود بعد از این قضیه مرد را دوباره باور کرد و تکیه کرد . . .
اگر این چهارچوب ها رعایت نشود اول از همه خودمان اسیب میبینیم و بعد بقیه .
چرا همه فکر میکنند روابط ازاد بین خانم و اقا روشن فکری است!!!