“هوالمحبوب”
دیشب توی جشن تولد نزدیکانم داشتم فکر میکردم چقدر دوست داشتم تولد من هم
نزدیک بود !
چرا تولد من باید تیر ماه باشه چراااااااااااااااااااااااا !!!!
من الان نیاز دارم به تولد . . .
توی تولد ها با این وروجک ها چه کار باید کرد ! رُسمان را کشیدند از بس گفتیم جانم
به ان شمع دست نزن ، عزیزم فوت نکن ! فکرش را بکنید اینهمه شمع را با غزل عاشقانه
روشن میکردم و یکهو یکیشان پیدا میشد
و یک فوت ناقابل به طرفمان میفرستاد و همه شمع ها به فنا میرفت !!!
آخرش هم که نظم شمع ها را به هم ریختند و شمع ها را کج کردن . . . :/
اصلا همیشه برای اینکه کسی را سوپرایز کنی باید از هفت خان بگذری !!!!
من چقدررر دوست میدارم همه جا تاریک باشد و فقط شمع روشن باشد بعلاوه شمع های
روی کیک :)))))
خیلی رمانتییییییییکِ