“هوالمحبوب” نمی دونم حکمت این حس و حال ها چیه… هر سال محرم قرعه به اسم یکی می خوره امسال به اسم خانم. دلم تا روضه ی زینب میشنوه بی قرار میشه و چشم هام ناخواسته شروع می کنن به ریختن. دیروز وقتی بی قرار از جلوی بیمارستان زنگ زد بهم… بیشتر »
کلید واژه: "برادرم"
“هوالمحبوب” و در این اثنای اخبار بد و اتفاقات ناگوار خانواگی… خبر رسید که اینجانب دوباره به درجه ی والای عمِگی نایل شدم :))) + مدیونید اگه فکر کنید پدرِ این بچه جُوزِپِه موووونه! D: ++ برادر بزرگه تازه به مقام عمو بودن رسیده،… بیشتر »