ارسال شده در 22 آذر 1396 توسط . . . ماریا . . . در تلخ مثل زهر
“هوالمحبوب” وقتی عکس های تصادف را دیدم اولش گفتم نه! مریم تو این اتوبوس نیست… ولی مگه ميشه تو این لحظات خودت را گول بزنی گوشی را برداشتم و با دلی لرزون شماره را گرفتم. همهمه و صدای لرزون مریم خبر میداد اتوبوس برای همونا بوده فقط… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com