“هوالمحجوب” نوشته بود” آه” خواسته بود ادامه ش را ما پر کنیم، انگشتانم تایپ کرد؛ ” از مجادله ی عقل و دل!…. بیشتر »
کلید واژه: "دل"
“هوالمحبوب” دارد بهانه می گیرد… می دانم! می دانم که رکب خورده و برای صداقتش زخم برداشته…. سکوت می کنم. می گذارم تا آنجا که می تواند فریاد بکشد، تیر بکشد… جمع شودُ تنگ و تنگ تر شود. تُند تُند مشت هایش را به سینه بکوبد.… بیشتر »