ارسال شده در 3 آبان 1397 توسط . . . ماریا . . . در روزمرگی
“هوالمحبوب” از شبی که گذشت تا به حالا، به خودم نگاه می کنم. به چشم هایم که مثل لب های روی صورتم می خندند. به برقی که با یادِ مقصد به چشم ها افتاده. چقدر با این چهره م غریبه ام.چقدر باید زمان کش بیاید تا دوباره این برق و لبخند به همین… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com