ارسال شده در 1 آبان 1397 توسط . . . ماریا . . . در گشتم ، بود ، بگرد
“هوالمحجوب” تو راهرو بحث خرید لباس عروس بود! چندتا از خانم ها که انگار یکیشون نامزد بود قرار داشتن برن تا مثلا به چندتا مزون سر بزنن. خیلی دلم می خواست بگم خریدهای واجب را انجام دادی که الان درگیرخرید لباس هستی!؟ و یا اصلا بپرسم خب خریدی… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com