“هوالمحبوب” این چند روزی که مادر نبودن، خواستم کمی احساسات پدر را تحریک کنم. رو به ایشون که تو یک جمع صمیمی خانوادگی بودیم، گفتم: خانمتون نیست دلتنگ نشدید؟! جای خالیش حس نمیشه؟! پدر غبغب انداختن که: نه! برا چی؟! کارهای شخصیم را خودم… بیشتر »
کلید واژه: "پدر"
“هوالمحبوب” اول ش فکر می کردم فقط من آلرژی دارم. بعد دیدم نه! بقیه هم دارند. مثلا وقتی چند دقیقه از فیلم پخش شد.مادر با حالتی که انزجار را نشان می داد به پدر فرمودن: این چیه دیگه بزنید یک کانال دیگه… یعنی پنج دقیقه هم نمی توانم این… بیشتر »
“هوالحبیب” له شدن تو بغلت! ماچ شدن های سفت و محکم! دست دادن و فشار دادن دستا! به شوخی گردن گرفتن و موهامو پریشون کردن! خفه شدن تو بغلت به حد ذوب شدن استخوان ها! از تهِ دل موقع دیدن هم بـَــــه گفتنُ! کنارت فیلم دیدن و یهو بغل کشیدنت!… بیشتر »