“هوالمحبوب”
نمی دونم چرا انقدر امید داشتم. چرا انقدر قلبم پر از روشنی بود برای این کار…
این اولین باری بود که اینطور نسبت به چیزی ایمان داشتم که میشه، ولی نشد!
+ خدایا من به چینشت اعتقاد دارم… هرچند که غر زدم ولی هارت و پورتم رو نگاه
نکن آخرش تسلیم تواَم.