“هوالمحبوب”
رفته به معاونت-همسرش میشه- گفته بچه های ترم بالایی به من صبحانه تعارف کردن :)
خب برادرِ من نرسیده به کلاس می پرسی : خانم ها تخمه تفت دادید!؟
- بوی کنجد همه جا را گرفته بود-
خب مام مجبوریم توضیح و تفصیل بدیم … حالا اینکه ( خانم زاد) این وسط شیطنت کرده
تعارفت کرده بخوری چرا همچین لو میدی آخه!!!
جالب اینجاست امروز وسطِ صحبت هاش تیکه میندازه: بوی صبحانه اتون راه افتاده :/
پ.ن: به شخصه فوق العاده ناراحتم که از ترم بعد استادِ آقا نداریم :(((