“هوالمحبوب”
ماهی پستی گذاشته بود در مورد چشم های هرز ، کسی را دارم که در کنارش عذاب هم سهمم
می شود !
این بشر حرفهای یک اقا را به گوشم می رساند که از شنیدن این حرفها حتی اظهار نظرهایش
در مورد من و شخصی ترین و فوق العاده وقیح ترین مسائل که نمی توانم بازش
کنم انزجار پیدا کردم !
همه ی این اظهار فضل های فرد مذکوره را با جان و دل کفِ دستم می گذارد . . . همانطور
وقیحانه که خود اقا این حرفها را می زند .
بعد از آن شنیدن و سطل آبی که از شنیدنش روی سرم ریخته شد دیگر هیچوقت مقابل این
اقا نه تنهاراحت که شبیه سلابه کشیدنم شدم و هیچ وقت هیچوقت نمی توانم باور کنم که
یک اقا انقدر وقیح . . . . .
حالا نفرتی که از این شخصیت در جانم افتاده انقدر شدید است که با هربار دیدنش یاد حرفهایی
که زده است میافتم و بدونِ اغراق حالت تهوع میگیرم !
کسانی هستند که نگاه هرزی نشان نمی دهند اما به جایش . . . .
نکته: منظور از راحتی در کنار آقا رعایت نکردن خیلی از مسائل نیست ، منظور همان سلام و علیک های
عادی هنگام دیدن است . تمام/.
بعضیا رو باید از زندگی حذف کرد.
(ببخشید نصف جمله ها رو نفهمیدم چی نوشتید فکر کنم عصبانی بودید)