“هوالمحبوب”
1- شروعِ هر فصل از زندگی ، شروعِ دوباره یک نگاه جدید است . . .
با خودم فکر میکنم اگر به چهل برسم ، اگر . . . چه نگاهی به زندگی ام خواهم داشت .
2- امروز به طرز عجیبی حس خوشایند دارم . البته همه ی اینها بسته به آن
عهدهاست که در گذشته گفتم .
3- نذرم متاسفانه پیوسته نشد ، دوباره شروع میکنم . اصلا شاید چندباره شروع کنم .
4- خیاطی حس و حالم را خوب کرد ، خلق یک چیز واقعا لذتبخش است . خدا
خودش می داند چطور از خدابودنش لذت ببرد !
5- بابت نمراتم اصلا ناراحت نیستم ، چون واقعا تلاشِ خاصی نکردم . حرص نمره
نزدم ،صرفا فقط خواستم یاد بگیرم مثل گذشته :) و شما می توانید تصور کنید کسی که منطق را
یک شبه می خواند و اصول و . . . را هم چه آدم عجیبی است . لازم به ذکر است فرد مذکوره
هیچوقت سر کلاس گوش نمیدهد و بین ترم هم مطالعه نداشته و همیشه در شب امتحان برای
اولینبار است که کتاب را باز میکند و می خواند .
6- درسته برای تابستان دیر دارم برنامه ریزی میکنم ، ولی خب بخاطر اینکه تا 14
امتحان داشتم ذهنم اجازه برنامه ریزی نمیداد. برنامه تابستان :
الف)- مطالعه
ب)-مسافرت ، - پیش به سوی خانه ی دوســــت :))) ان شاء الله -
ت)-دیدار با دوستان قدیمی ،- چندتاشون متاسفانه بین امتحانات زنگ زدن و نتونستم جواب
بدم هنوز هم تماس نگرفتم باهاشون برای معذرت خواهی باید حضوری برم دیدنشون .
ث)- خیاطی - احساس میکنم باید کمی خودکفا بشم و از این مادیات دوری کنم باید یاد بگیرم قرار
نیست همیشه جیبم پر پول باشه . دوره های شکست را چشیدم و الان که تقریبا در سکون بسر
می برم و جیبم درسته به اون حالت قبل برنگشته ولی خب مثل اون حالت شکست هم نیست و
دستم برای خرید بازِ دوست ندارم مثل کسی باشم که پول را سریع بدون توجه به زحماتی که برای
بدست آوردنش کشیده میشه دود کنم بره هوا ، اصلا دلیل خیاطی دیروز هم برای همین بود .
میخوام پول را به اندازه و مناسب خرج کنم . اسراف نکنم . امیدوارم بتونم - توکل به خدا-
ج)- پیاده روی - مدتی هست که مدام با ماشین اینور و آنور میرم و فوق العاده نعمتِ پا داشتن
را نادیده گرفتم . تصمیم دارم تا آنجا که میشه با حمل و نقل عمومی و پیاده روی کارهایم
را راه بیاندازم -
ح)- رویا (از توضیح این مورد معذورم)
(توضیح نوشت : میدونم حروف الفبا را جابجا نوشتم ، حوصله فکر نداشتم :) )
7- خدارشکر برای همه چیز . . . همه چیــــــــــــــــــز حتی بیچارگی ها که آدم را یاد
خودش میندازه :)