“هوالمحبوب”
تو کافه یه اقای جوانی هست! کاملا خوشتیپ و برورودار! البته ماشاءالله (نیش باز) این اقای
جوان هر روز در هر ساعت آنجا مشغول به خدمات رسانی هستن. حالا چه خدماتی!؟ پرسیدن
نداره!
اصلا خدمتی از این شریف تر و والاتر هست، پر کردن وقت خانم های جوان!!! به چه صورت!؟
به این صورت که در کمال جنتلمنی وارد می شن، مقابل میز خانم ها می ایستن، اجازه نشستن
می خوان. خب اکثر این خانم ها هم از این شیتان پیتانان. هیچی دیگه فقط کافیه لبخند تحویل
بدن. بعد باید یک ساعت به جملات دکارت و … گوش بدن! یعنی این پسر چنان مخ این بینوایان
را به کار میگیره، چنان میگیره! در حدی که دخترها وقتی بلند میشن برن همه بلااستثنا با جمله ی
بهت زنگ می زنم خداحافظی می کنن!!!
خلاصه اینکه خواستم بگم از این بشر زرنگ تر هیچ جا ندیدم. یعنی دستِ مبارکِ شیطان را از
پشت بسته!
ینی یه سری کار دیگه ای ندارن!