“هوالمحبوب”
ما الان باید گوشه عزلت خودمون نشسته و چادر گلگلی نمازُ به روی صورت
کشیده بودیمُ زار زار با نوای روضه خون اشک می ریختیم و به این فکر می کردیم
که فردا باید این لذت و محیط قشنگ را ترک کنیم و برگردیم به دنیای سیاه و چرک
زندگیمون..
+ یعنی تکرار میشه اون روزهای قشنگ؟!