“هوالمحجوب”
هرچقدر هم که دو تیله صورتت را به چپ و راست بچرخونی و نگاهت را بدور بچسبانی چاره ای
جز باریدن نداری…
پس ببار و هر دوی ما را راحت کن،فشار این سنگینی را از قلبِ پر از تشویش بردار.
بگذار یک شنبه ای که با شنبه فرقی ندارد اینبار با باریدن ارام بشود…
+ یکی از نمره ها آمد، احساس می کنم یک نمره ازش کسر شده، ولی از آنجایی که عادت به
اعتراض ندارم به همین نمره قانع میشم…
سلام خوبی؟
یه مدتیه هر چی میزنم نمای رایانه، ولی صفحهی کامل وبلاگت رو نمیبینم. نمیدونم مشکل از کروم منه یا از کوثربلاگ….
به هر حال با این قابل به فکر خوانندههات باش و مشکلشون رو حل کن…
پایدار و نویسا باشی :)