“هوالمحبوب”
ميگم یجوری ام دلم قیلی ویلی میره.
ميگه از امتحاناتِ
ميگم دوست دارم از خونه فرار کنم
ميگه از امتحاناتِ
ميگم وسایل تکراری شدن ديگه دوستشون ندارم
ميگه از امتحاناتِ
ميگم دلم مسافرت ميخواد
ميگه از امتحاناتِ
ميگم گشنمه
ميگه از امتحاناتِ
عجب بدبختی گیر افتادم! الان هر حرفی بزنم میگن از امتحاناتِ! فقط منتظرم این
سور قبيحه بره پی کارش ببینم کی جرات داره مقابل غر های من بگه از
امتحاناتِ :/