“هوالمحبوب”
نینا غُر میزد که دیشب توی تالار یزدان نذاشته بفهمه مراسم چطور گذشته و همه اش
تو اتاق پرو بوده . . .
من گفتم : خب طفلک صدا زیاد بوده و ترسیده توی گوشش باید پنبه میذاشتی .
گفت : گذاشتم ، تازه خواب آورم داده بودم بهش ولی من خوابم گرفت و اون نگرفت !!!!
شوکه شدم !!! گفتم به بچه شیرخواره بخاطر یه عروسی مزخرف چرا خواب آور دادی
چطور دلت آمد ؟!
میگه تو خودت بچه نداری نمیفهمی این چیزارو !!!
فلور که تازه بچه دار شده آنلاین شد و گفت :
ماریا بچه هایی که زیاد بی قراری میکنن را میگن باید استامینوفن بدی !!!
میگم :
اصلا حواستون هست این بچه فردا روزی بزرگ بشه با این انتی بیوتیک هایی که به خوردش
میدین سیستم ایمنی بدنیش ضعیف میشه !! خدایی نکرده بزرگ که شد برای کوچک ترین
بیماری میمیره و زنده میشه شمام از یه طرف با دیدنش آب میشین !
نینا سریع جبهه گرفت :
چه ربطی داره اگه اینطور بود بهداشت و دکترها توصیه نمیکردن .
گفتم : هر قرص و دارویی یک جا را خوب میکنه یک جای دیگه را خراب .
آخر تمام این بحث ها این شد :
عزیزم تو بچه دار شدی بهش نده !!!!
خدایا من تو کارت ماندم واقعا یکی را تو حسرت مادر شدن میذاری به یکی هم اینطوری
بچه میدی !!! بنظرم بعضی ها اصلا صلاحیت مادر شدن ندارن . . .