“هوالمحبوب”
مرا به یاد بیاور ، همان که تازه شدم !
از عدم تا به عدم . . .نیست شدن !
مرا به یاد بیاور که دانم از چه شدم . . .
چگونه تا به کجا تا به کی با تو شدم !
مرا بیاد بیاور ز لبِ لعل خودت . . .
همان که تا به دو چشمم بدیدم ، نیست شدم !
مرا به یاد بیاور از این همه بودن
از این که هستیُ چون قُرصِ ماه . . . . ( بقیه اش نیومد !)
هذیان های ماریا :/
قلم زیبایی دارید ادامه بدهید
به وبلاگ ما هم سربزنید خوشحال میشویم
____
پاسخ قلم :
ممنونم نظر لطفته عزیزم :)
حتما سر میزنم