“هوالمحبوب”
پنجره ای بزرگ رو به دریا و پرده ی حریری که با هر نسیم تکان میخورد .
دختری روی شن های ساحل قدم میزند همراهِ لبخند .
و پاهایی که شن ها را باولع لمس میکنند . . .
نکند بهشت را در خواب دیده ام ؟!
پ.ن: روح جان در این چند روز کارت را خوب انجام میدهی ، لطفا به همین منوال
پیش برو . . . مچکرم :)