“هوالمحبوب”
یکی از دوستان پیام داد و دعوتم کرد یکشنبه به صرف عصرانه برم باغشون ، با کمال میل
پذیرفتم :) قراره بریم تمشک چینی و بخور بخور .
فقط نگرانیم علیارِ ! علیار هم اونجاست .
از واقعه گذشته تا به اکنون هیچ چیز تغییر نکرده . . . به نظرم باید کم محلی کنم تا
دست از سرم برداره ! البته اگه بتونم .
یخورده راهش بد مسیره ، تنها نباید برم . جدیدا خیلی ترسو شدم . این ترس را اصلا
دوست ندارم . احساس میکنم هرچه سنم بالاتر میره محتاط تر و ترسوتر میشم .