“هوالمحبوب”
روز قبل بر حسبِ اتفاق مردِ همسایه منفور را دیدم . کسی که صدایش مدام در اتاق پخش است .
هنوز به ان عادت نکرده ام .
تا وارد خانه شدم و لباس های بیرونم را کندم دوباره سر و صدایش شروع شد !
نرسیده شروع کرده بود به فریاد زدن به سر فرزند . اصلا نمی دانم این زوج چرا اینطور هستند .
با خودم فکر میکردم مگر می شود یک خانه انقدر پر از تنش باشد ، اصلا آنها رنگِ آرامش را
می بینند ؟؟؟ مدام بر سر فرزندشان فریاد می زنند ، این کار را نکن آن کار را نکن و بعضا حتی
صدای فحش های رکیکی می اید که ما عمرا به زبانمان بیاوریم .
قبلا دلم به خانم آن خانه می سوخت که همسرش انقدر تندخو است و مدام در حال فریاد کشیدن
است ولی حالا می بینم نه ! خدا در و تخته را خوب جور کرده است هر دو بر این رویه پایبند
هستند .
متاسفانه بعضی ها حرف زدن را بلد نیستند و با فریاد می خواهند منظورشان را برسانند این
خیلی بد است ، در واقع افتضاح است .
خیلی دلم برای فرزندشان می سوزد خیلی زیاد ! از طرفی هم می گویم من که جای مرد خانه نیستم
شاید آنقدر فشار کار و بیرون از منزل برویش زیاد است که وقتی به خانه می اید اینطور بروز
می کند اما با این حال دلیلی نمی شود که فشارهای بیرون از منزل را درونِ خانه آورد .
بعضیا بیمار هستن فکر کنم فحش رکیک روی زبونشونه!
امیدوارم که از جاری کردن این کلمات محفوظ بمونیم.