“هوالمحبوب"
دلم یک لحظه چسبیدن به رکن یمانی را خواست. . .
همانی که وقتی جدا میشدی دستت تا چند وقت بوی
کعبه را میگرفت. . .
دلم آن چنگ زدن کعبه را خواست.
آن شلوغی و صدای ذکر گفتن های مُحرِم ها
حتی آن تُرک های ترکیه که به چراغ میرسیدند الله اکبر
میگفتند و بوسه میفرستادند بر کعبه. . .
دلم آن شلوغی دور کعبه و نگاه کردن به گروه هايي که
با ذوق وارد مسجد الحرام میشدند و با دیدن کعبه به
سجده می افتادند.
دلم همان آرامش کنار کعبه را می خواهد. . .