“هوالمحبوب”
شما را نمی دانم ، اما من وقتی -که با خیال اینکه پدر دوستم پشت در به انتظار من است-
در را باز کردم با دیدن دوستِ 19 ساله ام بعد از چند ماه دوری اشک از چشمانم روانه شد . . .
به اندازه تمام دوری ها حرف زدیم . . . حرف و حرف و حرف :)
تصویر نوشت : چند عدد شیشه پر از عشق . . .
از سمتِ چپ : رب انار ، نعنا و گل سرخ ، مربای آلبالو ، دانه های خشک شده انار
وای نعنا و گل سرخ
عالیه واسه ماست