“هوالمحجوب”
امروز بعد از مدتها وقت امانمان داد و سری به سیده اعظم در غربت زدیم
فوق العاده خوش گذشت :)
ولی مسیر دوساعته کاملا له لوردمون کرد
سیده بانو برای تولدم یک پارچه زیبا و دو روسری هدیه داد
آخرین باری که برایم هدیه پارچه داده بود دوران دبیرستان بود
آن موقع کداممان فکر میکرد آن پارچه قرار است لباسی برایم باشد
مخصوص سفر حج !
ازش خواستم برایم دعا کند بهترین ها را نمیدانم چرا دعای دنیایی
هیچ وقت به زبانم نمیاد حتی خیلی شده که تو اماکن مقدس بجای
دعا برای خودم همه را دعا میکنم و در آخر برای خودم چیزی برای خواستن
پیدا نمیکنم , خداراشکر نه اینکه در بهترین ها غرق باشم ولی زبانم
به این دعاها نمی چرخد به نظرم انسان هر چقدر در معنویات قوی باشد
در دنیا هم به همان اندازه قوی خواهد بود .
خداجونم ممنون بخاطر همه ی لطف هات
با تشکر مخلوق پرروات … :)))