“هوالمحبوب"
امشب شب تلخیه برام خیلی تلخ!
برای اینکه بیدار بمونم قهوه درست کردم و خوردم
اونم دو نوع یکی با کافئین بالا یکی متوسط. . .
جدیدا قهوه با معده ام سازگاری نمیکنه از آن شبی
که فرداش دو درس تخصصی را امتحان داشتم و
نزدیک به پنج لیوان قهوه خوردم و بیدار موندم
و حالم بشدت خراب شد خیلی هم حالت تهوع داشتم و هم. ..
خلاصه بعد آن شب حتی بوی قهوه هم می آمد عقم می گرفت
حالا مجبور شدم دوباره بخورم. . . دلم می خواد گریه کنم
خسته شدم خیلی خسته!
الان همه خوابیدن با آرامش و من. . . غرق شدم تو کلمات
عربی کتابم. مدام دارم حسرت آرامش بقیه را میخورم.
خدایا چی ميشد منم مثل بقیه خانم ها يه آدم عادی میکردی
کسی که عاشق خانه دارشدن و خانه داری کردن و خانه ماندنِ.
اگه اینطور بودم دیپلمم برام کافی بود مگه نه؟!
دو درس نخوندم درسای ديگه هم تمام روخوانی کردم.
الانم می خوابم صبح اگه بیدار شدم میخونم اگه نه
بیخیال امتحان میشم . گور. . . امتحان!!!
به درک که میان ترمم پایین بشه يا نمره نيارم
به جهنم که این درس را بیوفتم. . .!
خدایا يه کاری بکن فردا امتحان روزش جابه جا بشه
نیاز به نذر هست؟! یا رحمانیتت کافیه.
من يه غلطی کردم گذاشتم شب امتحان خودم به اشتباهم واقفم
تو این یبار بگذر يه حرکتی بزن. دل این ماریای بیچاره را
خوشحال کن! يه نگاه به اشک جمع شده تو چشمم بکن
یکاری برام بکن…
چی میشه چشمامو ببندم و صبح همه چیه زندگیم عوض شده
باشه!!!! چی میشه
شما کلا بیستی انشاءالله امتحان هم خوب پیش میره
من هیچوقت قهوه نمیخورم یعنی تابحال قهوه نخوردم :)برای امتحان هم عصرها کامل میخوابم شب بیدار میمونم
_____
پاسخ قلم :
عزیزمیییی :))))
من عادت ندارم روز بخوابم در واقع اصلا نميتونم بخوابم خوابم فقط شبه!
قهوه بعد اون شب کذایی ديگه دوست ندارم يه مدت خیلی میخوردم