“هوالاول و الآخر”
قصه دقیقا از اونجا شروع میشه که تصمیم بزرگی می گیری و بعد ثانیه ای از تصمیم گرفته
شده، نگذشته یهو همه ی کائنات دست به دست هم میدن تا یه چیزهایی ببینی، یه چیزهایی
تکرار بشه تا دهان مبارکت صاف بشه و به “غلط کردم این تصمیمُ گرفتم” بیفتی. :/
+ شروع پست جدیده! این اولین باره که دارم با این اسمش چیزی می نویسم. دلیل انتخاب
هم به همون تصمیم برمیگرده :) برا خودم کُده…
++ تا روی باکس خرما رو خوندم زدم زیر خنده! و از تعجب گفتم چرااا!؟