“هوالمحبوب"
می گفت برای آموزشگاهش نیاز دارد کسی خبره تدریس
کند مدام اصرار داشت که وقتم را خالی کنم و حداقل هفته
ای یکبار برایش کلاس بگذارم هرچقدر فکر کردم دیدم وقتم
حسابی پر است و نمی توانم معذرت خواهی کردم.
بعد از کلی زمان خودم را کشتم تا توانستم وقتی خالی کنم
خبر دادم یک وقت خالی دارم طاقچه بالا گذاشتو تماس
نگرفت حالا دوباره حرفش را پیش کشید!!!
اصلا از رفتارش سر در نمی آورم خب اگر نیاز به من داری
این اداها یعنی چه صادقانه بگو که می خواهی در
آموزشگاهت فعالیت کنم . دیگر این طاقچه بالا گذاشتن
چه معنایی دارد!!!! من هم نپذیرفتم گفتم نمی توانم
درس هایم فوق العاده سنگین شده و نمی رسم.
انگار قرار بود فقط از نامم سو استفاده شود می داند
اگر مسئولیتی قبول کنم به نحو احسنت انجام می دهم
فقط می خواست با آن کار بفهماند که مدیر است. . .
رفتارش واقعا زنانه و خنده دار بود.
مگه چند سال داری میخوای بری تدریس ای زرنگ خوشبحالت برو سعی کن بری….
منم اگه خدا بخواد یروز خانم معلم خوشگل و باهوش و….میشم
______
پاسخ قلم :
سنی ندارم :) بیست و اندی سال دارم، تجربه زیاد دارم، الحمدلله کارم خوبه بخاطر اون
عزیییزم ان شاء الله يه معلم فوق العاده میشی :)))