“هوالمحبوب”
یکی از فروشگاه های شهر تمامِ اجناسش با سلیقه من جور است. آنقدر که وقتی وارد فروشگاه
می شدم دلم می خواست از هرکدام یکی بردارم و سرخوشانه بروم طرف صندوق. با خانم برادر
در حال گشت و گذار، خرید بودیم که به آن فروشگاه رسیدیم. طبق معمول واردش شدیم.
هرچقدر در فروشگاه بیشتر وقت می گذشت انگار که کارد درونِ بدنم فرو می کردند! خیلی در
آنجا موذب بودم. خانم برادرجان لباسی را برداشت و با ذوق گفت بروم پرو کنم که ناخوداگاه
ازدستش گرفتم و گذاشتم سرجایش و گفتم:
- حمایت از کالای ایرانی!
هر دو کمی از عکس العملم تعجب کردیم و بعد بدون هیچ نگاهِ دیگری راهمان را به سمتِ
خروج کج کردیم. به گمانم تعصبِ خرید کالای ایرانی در جانم دارد ریشه می اندازد.
+ همه ی اجناس آن فروشگاه مارک خارجی است.راستش احساس می کردم حتی حضورم هم
در آنجا خیانت به خودم و همینطور مردم کشورم است برای همین خیلی حس بدی داشتم.