“هوالمحبوب"
دوست کارهای جشن عروسیش را انجام میده و من امروز برای
دیدن آرایشگاه و آتلیه همراهش شدم.
آرایشگاه نهایی انتخاب شده بودیم و صحبت میکردیم که آرایشگر
بدون مقدمه گفت: ايشون خواهرهمسرتون هستن؟!
منظورش من بودم، خنده ام گرفت و پرسیدم:
شبیه خواهرشوهرها هستم؟
گفت نه خیلی مثبت چهرت!!!! دانشجویی؟
لبخند زدم.
- چی میخونی؟
- فقه و اصول
خندید :
- بخدا من ميخواستم بگم الان الهیاتی چیزی میخونی.
آخر سر هم يه خاطره از عروسش تعریف کرد، نفهمیدم مثبت بدم
یا مثبت خوب!!!