“هوالمحبوب”
خانم رو صندلی کنار راننده نشسته بود، یک خانم هم پشت بود. یک اقای مسن هم رسید.
راننده به جلویی گفت خانم برو عقب سه تا خانم بشین آقا جلو بشینه. انگار نه انگار. خانم
پشتی گفت! باز هم انگار نه انگار. من گفتم. آقای مسن گفت. در آخر خانم با یک عصبانیت
از ماشین پیاده شد و با صدای بلند و عصبی گفت: چه فرقی می کنه بشینید بریم دیگه!
حیف اینجا نمیشه اَکت طرف را گفت. خلاصه اینکه نشستیم تو ماشین و حرکت کرد.
خانم با گوشی همراهش صحبت می کرد، از حرفهایی که هرکاری کنی نمی شد نشنید کاشف
به عمل آمدیم خانم معلمه!!!
+ توقعم از فرهنگی جماعت خیلی زیاده. البته که متاسفانه هر فرهنگی دیدم دور از فرهنگ
بود.
++ چرا متوجه نیستید که نشستن کنار آقا تو ماشین فارغ از محرم و نامحرمی ازاردهنده س
چرا نمی فهمید خیلی فرق داره! چرا آخه چرا…