“هوالمحجوب”
نَقل از تسلسل بود. استاد مقابل برد ایستاده بود و حکایت انواع تسلسل را با رسم شکل به
مغزهای منجمد یک عده طالبِ علم می خوراند. هر عقلِ سلیمی می داند تسلسل محال است
اما اینکه چرا انواع برایش ساخته ند…!؟ حکما برای چند عقل ناقص که محض مقدمه چینی
و نتیجه در آورند، بگویند : خب! گیجِ محترم/محترمه تسلسل در هر نوعی که باشد محال محض
است.
اما می دانی آنجا که تسلسل از سمتِ علت بود نه معلول مدام داشتم خودمان را تصور می کردم
دلم می خواست بایستم و بگویم کجایش محال است!؟ چه کسی گفته است که وجود معلول
متوقف بر وجود علت است؟! وقتی که برای من وجودُ علتی دیگر نیست و همچنان منِ معلول…