“هوالمحجوب”
از خواب که بیدار شدم سریع مقابل آینه ایستادم ، چشمانم سرخِ سرخ بود .
یادم آمد در خواب برای نگرانی و ناراحتیِ همسرپادشاهم که در کشورش هرج و مرج
داخلی شده بود اشک ریخته بودم !!!
پ.ن: یکی از حُسن های خواب دیدنم این است که هر چیزی که تجربه اش برایم
ممکن نخواهد بود را در خواب تجربه میکنم ، همسرِ پادشاه بودن اصلا قشنگ نبود !!!
سلام
:))
______
پاسخ قلم :
علیک سلام جانم :)))