“هوالمحبوب”
* یک جوری شهر رو به شهر ارواح شدن داره پیش میره که احساس می کنم ارادتی که
نسبت به جانم دارم پشیزی نیست! :/
+ دم همه ی کسایی که برای خودشون ارزش قائلند گرم.
_____
** بهم گفت خالی! - همون خاله ی خودمون :)))-
+ این اولین خطاب قرار گرفتن از سمت ضُحا بود…
_____
یهو وسط خندیدنا پرسید: خاله! روز خاله نداریم؟!
_____
خیلی دلم می خواد بگم که مراقب خودت باش! اما عقلم این اجازه رو نمیده :)
_____
امروز با دوست قرار داشتم و دوست علائم کرونا داشت دو متر از هم فاصله داشتیم و در
حال صحبت… وضعیت خنده داری بود.
_____
بهش گفتم دچار سندرمِ “خودزشت پنداری” شدم. چند دقیقه ای از قدم زدن نگذشته بود
که گفت: دیگه زر نزن! اینایی که دارن چشم در میارن به من نگاه نمی کنن. به تو نگاه
می کنن! :/
#غیرت خواهرانه :)))
_____
چقدر همه چیز بنجول و گرون شده!
____
با دیدن مانتوهایی که تو بازار اومده به این نتیجه رسیدم برم پرده های قدیمی خونه رو
دور خودم بپیچم! والا کی به کیه…