“هوالمحبوب”
گفت: ببخشید که این روزها خوب نیستم، توام اذیت میشی. تبعات آدم های احساسیه
دیگه…
گفتم: نه! راحت باش مشکلی ندارم.
نگاهش را یکجوری کرد و با کنایه گفت: این هم تبعات آدم های منطقیِ بی احساس!
گفتم: خوبه بشینم کنارت دوتایی های های گریه کنیم و بعد دست بندازیم روی شونه ی هم
مستقیم بریم سمت حمام و تیغ برداریم رگ بزنیم؟!؟
( خندید… بعد از چند روز بلند بلند خندید!)