“هوالمحبوب”
چند ماهِ پیش یکی از وبلاگنویس ها در مورد این کتاب صحبت کرده بود. انقدر این طفلک را
کوبانده بود که من با خودم گفتم: بزرگ علوی را با خاک یکسان کرد!
خیلی ها این کتاب را خوانده اند. اکثریت هم بنا را گذاشته بودند بر دوست نداشتن. اما من
حالا که از صبح در حال خواندنش هستم و تقریبا نیمی از کتاب را بلعیده ام بیشتر از قبل به
معنای واقعی شیفته ی قلم بزرگ علوی شده ام. حتی با اینکه خواننده های دیگر گفته اند که
داستان را خیلی کِش داده است اما از نظر من روال طبیعی توصیف جزئیات است و کسانی که
شیفته ی اینطور ریز شرح دادن هستن قطعا علاقه مند خواهند شد. فعلا تا کتاب تمام نشود
نمی توانم دقیق در موردش صحبت کنم . اما تا همینجا که آمده ام دوستش داشتم و خدارا
شکر می کنم که سلیقه ی دیگران باعثِ نخوانده ماندن کتاب نشد :))
+ دلم بدجور برای پسرک ایتالیایی سوخت :(
سلام.
چی ؟ وبلاگ دیگه منو می گی؟ بیام برات
می دونی موضوعش رو دوست نداشتم. و بله به قول شما جزئیاتش زیاد و حوصله بر بود من ردش می کردم و اصل ماجرا رو می خوندم.
خیلی از فیلم ها با ین مضمون البته با سانسور پخش شده.
موارد صحنه دارش به نظرم اینقدر زیاد بود که دیگه ….
بماند. سلیقه ای است.