“هوالمحبوب”
میان منطق و بحث های کلانش نميدانم چه شد که سخنانش به سکولار رسید
کمی از سکولار صحبت کرد و بعد مثل همان دویدن یکهویی در این بحث از
بحث خارج شد!
همین که رفت همه او را متهم کردند که یک شخص سیاسی است! گفتند که
او موافق با سکولار است، متهم اش کردند بر این اعتقاد!
و با چه ذوقی کشفیات خود را میگفتند و زمزمه میکردند بلاخره چیزی از
این شخصیت مرموز دستشان را گرفته! در نگاهشان احساس زرنگی را خوب می دیدم!
اینکه میگویند در میان کج فهمان حرفی مزن اگر هم زدی روشن کن همین است!
چند عدد جوجه که فقط چند سال است که طالب علم شده اند و دارند دنیا را با بعدی
جدیدتر میبینند و تنها فقط نهایتا در همین چندسال است که کمی چشم هايشان منور
از دانستن شده با همان اطلاعات کم خود چنان مکاشفه می کنند و باذوق حرف از
نتایجات به دست آمده میزنند هر که نداند فکر میکند این موجودات چقدر کارشناس
هستند!
اُف برکسی که با چند کلاس و دیدن چند کلیپ و کتاب های کوتاه سیاست مدعی بر عالم
بودن است!
هیچ کسی عالم محض نیست مگر خدا! این را در کله پوکت فرو کن هر چه بیشتر بدانی
بیشتر میفهمی که هیچ نمیدانی، اگر فکر کردی زیادی دانا هستی بفهم که
حتما جزو نادان ترین ها هستی و آن علمی که به خیالت علم می شناسی اش
علم نیست! فقط اندک موهوماتی است که در مغزت گنجانده ای
در عجبم یک عده آدمی که تا به دیروز دست چپ را از راست تشخیص نميدادند حالا برای
خود نشسته وبه متهم کردن یک شخصی که حتی به اندازه یک صدم او مطالعه نداشته اند
دست زده اند.
خیلی تلاش کردم بفهمانم که منظورش از آن حرفها برداشت غلط آنها نبود حتی با مثال هم توضیح دادم
به حرفهایم خندیدند و ردش کردند!
فقط گفتم بروید تاریخ را بهتر و دقیق تر بخوانید! جاهلانِ متعصب. . .
سلام و احترام
متن جالب و با محتوایی بود
موافقم
موفق باشید