آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

نظر از: ... [عضو] 

5 stars

کاش هفت ساله بودم
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
باصدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
_________
دلم گرفتــ یاد عزیزی افتادم
روح همه شان قرین رحمت پرودگار
_________
قلمت سبز :)
_____
ثانیه هایمان بوی دلتنگی میدهد

چه مهمانان ساکتی هستند رفتگان

1397/02/20 @ 15:12

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

خدا همه ی رفتگان را بيامرزه…

1397/02/20 @ 15:13

نظر از: آرامـــ [عضو] 

5 stars

ان شاء الله روحشون قرین رحمت و آرامش و آمرزش باشه
نبودن عزیزی با بودن خاطرات اینجوری خیلی سخته

1397/02/20 @ 13:41

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

ممنون آرام جان، همينطوره…

1397/02/20 @ 14:23


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده