“هوالمحبوب”
اگه قرار باشه اون دنیا اعضاء و جوارح من شهادت بدن. این دو تا پا چنان پته ی منو میریزن
رو آب که ثانیه نکشیده مستقیم منو می برن تا چوب تو آستینم کنن!!!
از بس که بدبخت ها رو زخم و زیلی می کنم. الان هم طفلی ها باز سرِ بی فکری من زخم شدن
جوری که وقتی راه می رم پوست و گوشتم درد می کنه میزنه به استخون و…
+ هی میگم آدم شو کفش فقط چرم بخر، هی آدم نمیشه که. فکر می کنه می تونه بپوشه!
++ باز کج و کوله بودی می گفتم آره! آخه لعنتی مشکلت چیه انقدر به فنا میری؟!