ارسال شده در 24 تیر 1400 توسط . . . ماریا . . . در روزمرگی
“هوالمحبوب” هورمون های عزیز پایی که روی گردنم گذاشته بودن را کمی آزاد کردن و حالا راحت تر می تونم نفس بکشم. گذر عُمر واقعا چیز عجیبیه! از نظر طولی زمان زیادی صرف شده تا به اینجا برسم ولی به چشم من کوتاهه خیلی کوتاه.. امروز یک سال بزرگتر… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com