ارسال شده در 15 اسفند 1397 توسط . . . ماریا . . . در روزمرگی
“هوالمحبوب” وقتی قدم اول وارد کوچه ی تنگ و دراز می شد، اولین نگاه ختم به یک درب آبی آهنی با نقش و نگار قدیمی می شد. خانه ای که برای زدن زنگِ بلبلی َش باید روی پله ای سوار می شدی که از خرده موزاییک های قدیمیِ چسبیده به هم درست شده…… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com