“هوالمحبوب” - حالِ برادرت چطوره؟! - همونطوره! نمی تونه حرف بزنه و درست راه بره. - آخی، طفلک خیلی سخته واقعا. - اوهوم، خیلی. - تک پسرم هست. چهارتا خواهر یه پسر. - چی بگم. - اصلا آدم جوان را می بینه اینطور دلش کباب میشه! کلی آرزو داره آدم.… بیشتر »
کلید واژه: "دلداری"
“هوالمحبوب” فردا می روی جلسه امتحان ، بدونِ اینکه بُرد آموزشی را نگاه کنی مستقیم میروی روی صندلی ات مینشینی و به تمام سوالات جواب میدهی . . . بعد با ارامش برگه را روی میز پاسخنامه ها قرار میدهی و کج می شوی به سمتِ بُرد یا قبول شده ای… بیشتر »