ارسال شده در 22 آبان 1396 توسط . . . ماریا . . . در روزمرگی
“هوالمحجوب” از دور یک جسم بود که از ساق پا تا دور کمر مدور پیش می آمد!!! دقیقا مثل یک فرفره بود! ساپورتی مشکی تن داشت با یک بولیز مشکی یک روپوش جلو باز هم محض خالی نبودن عریضه از رویش… جلوتر که رسید نگاه اش دوخته شد به پسرهایی که… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com