“هوالمحبوب” داشتم عکسارو نگاه می کردم. در حین دیدن گفتم: چقدر مزخرف افتادم اینجا! فرمود: همینطوریشم هستی حواست نیست!!! :/ یعنی قشنگ کمر به نابودی من بستن! ببینم میتونن به حول قوه ی الهی این نیمچه اعتماد به نفسم را ازم بگیرن! بیشتر »
کلید واژه: "گودزیلا"
“هوالمحبوب” در حالِ بازی بودیم که با صدای بلند خندیدم . چشم هایش شروع کرد به برق زدن ! با ذوق و خنده گفت : - با من خیلی حال میکنی خاله جان ، نه ؟؟؟!!! من : - :/ پ.ن : در جواب این کودک سه و نیم ساله چه باید گفت ؟؟؟ بیشتر »